مرتضی جعفرزاده

شاید عاشقشم

شاید عاشقشم

پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
مطالب پربحث‌تر
آخرین نظرات
نویسندگان

لیلی و مجنون

دوشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۱۶ ب.ظ


یک شبی مجنون نمازش را شکست

 بی وضو در کوچه لیلا نشست

 عشق آن شب مست مستش کرده بود

 فارغ از جام الستش کرده بود

 سجده ای زد بر لب درگاه او

 پر زلیلا شد دل پر آه او

 گفت یا رب از چه خوارم کرده ای

 بر صلیب عشق دارم کرده ای

 جام لیلا را به دستم داده ای

 وندر این بازی شکستم داده ای

 نشتر عشقش به جانم می زنی

 دردم از لیلاست آنم می زنی

 خسته ام زین عشق، دل خونم مکن

 من که مجنونم تو مجنونم مکن

 مرد این بازیچه دیگر نیستم

 این تو و لیلای تو … من نیستم

 گفت: ای دیوانه لیلایت منم

 در رگ پیدا و پنهانت منم

 سال ها با جور لیلا ساختی

 من کنارت بودم و نشناختی

 عشق لیلا در دلت انداختم

 صد قمار عشق یک جا باختم

 کردمت آوارهء صحرا نشد

 گفتم عاقل می شوی اما نشد

 سوختم در حسرت یک یا ربت

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۶/۲۳
مرتضی جعفرزاده

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی